وی افزود: به واقعه ۱۸ تیر نباید یک نگاه نقطهای داشت چرا که ۱۸ تیر معلول حوادثی است که از قبل از آن و از سال ۶۸ شروع شده بود و میتوان آنها را در دو حوزه نگاه دولتها به جریانات دانشجویی و وضعیت جریانهای دانشجویی بررسی کرد.
وی ادامه داد:اصولا نگاه دولتها به جریان دانشجویی همواره نگاه ابزار گونه بوده است که این گزاره در هر سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدینژاد صادق است و نگاه هر سه دولت به جریان دانشجویی با نگاه رهبری به جریانات دانشجویی متفاوت است. و این سه دولت اگر در موارد بسیاری با هم متفاوت باشند اما در بحث نگاه ابزاری به جنبش دانشجویی اتفاق نظر دارند و در هر سه دولت یاد شده به دانشجو به عنوان پیاده نظام اجرای سیاستهای آن دولت نگاه شده است و هیچ کدام از دولتها، جنبش دانشجویی را به عنوان یک جریان منتقد و پویا نمیخواست بپذیرد؛ اما اینکه در این هدفشان چه قدر موفق بودهاند بحثی دیگر است. همه دولتها به دنبال دولتی کردن جریان دانشجویی بودند که البته اوج این اتفاق در دولت اصلاحات رخ داد.
این فعال دانشجویی سپس به دلایل ضعف جریان دانشجویی که پس از سال ۶۸ با آن مواجه شده است پرداخت و گفت: پس از جنگ یک فضای دنیا گرایی توسط دولت سازندگی به عنوان گفتمان اصلی که همان گفتمان اقتصادی بود، مطرح شد. این گفتمان، دانشجویان را نیز به همین سمت و سو کشاند و تشکلها نتوانستند یک پاد گفتمان در دولت سازندگی مطرح کنند که این باعث ضعف و اضمحلال آنها شد و دیدیم در دولت بعد و در دولت اصلاحات هم از این ضعف آنها سوء استفاده شد.
زعیمزاده ضعف دیگر جنبشهای دانشجویی در آن دوران را در عدم عقلانیت پیرامون مفهوم نقد و انتقاد دانست و گفت: در همان سالها جریانی در دانشگاه که نزدیک به جریان راست بود، شکل گرفت و با طرح شعار "مخالف هاشمی، مخالف رهبری است، مخالف رهبری دشمن پیغمبر است" فاز اصلی در عدم عقلانیت در نقد را کلید زد و هر انتقادی به هاشمی را انتقاد به رهبری و پیامبر و نهایتا ذات اقدس اله میدانست. همین تفریطها نهایتا افراط گریهای نقادانه در دولت اصلاحات را پدید آورد و دیده شد که دفتر تحکیم وحدت پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات آنقدر رادیکال شد که هر نقدی را به مبانی دینی و اعتقادی و اصول قانون اساسی خصوصا اصل ولایت فقیه ربط میداد.
زعیمزاده سپس به شرح اتفاقاتی پرداخت که باعث شد دولت خاتمی به این سوء استفاده ابزاری از جنبشهای دانشجویی روی بیاورد.
قائم مقام سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل گفت: خاتمی با شعارهای خط امامی در سال ۷۶ رای آورد اما کم کم این شعارها با دامن زدن و تحریک جریان اطراف خاتمی تبدیل به شعارهای رادیکال شد واتفاقا همانها هستند که به دانشگاهها نیز نفوذ پیدا میکنند.
وی افزود:خاتمی با شعار "درود بر سه سید فاطمی؛ خمینی و خامنهای و خاتمی" رای آورد. اما این شعار در عرض دو سال و در جلسات دانشجویی نزدیک به نهضت آزادی تبدیل شد به "درود بر سه آدم حسابی؛ مصدق و خاتمی و سحابی"! که این رادیکال شدن شعارها را به وضوح در دولت اصلاحات نشان میدهد.
زعیمزاده اتفاق دیگری را که در دولت خاتمی باعث سوءاستفاده ابزاری از دانشجویان شد را اینچنین بیان کرد: در دولت خاتمی زمام کار از دست چپیهای خط امامی خارج شد و به دست نهضت آزادی افتاد. نهضت آزادی کسانی بودند که ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را تجاوز ایران به خاک عراق میدانستند و نهایتا نیز امام خمینی نیز در پاسخ به نامه علی اکبر محتشمی پور وزیر وقت کشور فعالیت آنها را غیر قانونی خطاب کردند؛ ولی دردولت اصلاحات،همان مطرودین امام عنان کار را به دست گرفتند و از طریق ارتباط ارگانیک با وزارت علوم خاتمی به تشکلهای دانشجویی نفوذ کردند.
این فعال دانشجویی خاطرنشان کرد: در همین سالها بودکه حضور ابراهیم یزدی و عزتالله سحابی را در برنامههای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر میبینیم که این اتفاق مورد انتقاد جریان سنتی دفتر تحکیم وحدت هم قرار میگیرد.
وی افزود: بسیاری از افرادی که در دولت هاشمی توسط مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری شناسایی شده بودند، (رئیس این مرکز موسوی خوئینیها بود) از رانت دولت سازندگی استفاده کردند و در رشتههای علوم انسانی به خارج از کشور بورسیه شدند و پس از اتمام مراحل تحصیلی خود مجددا به دانشگاههای کشور برگشتند و در واقع حول یک نفر به نام "حسین حاج فرج دباغ معروف به عبدالکریم سروش" جمع شدند و یک سری حلقههای به اصطلاح معرفتی را با ترجمه آثار امثال پوپر در دانشگاهها راهاندازی کردند و بسیاری از مبانی دینی اسلام را در نشریاتشان مثل "عصر ما"، "کیان" و غیره مورد هجمه قرار دادند. آنها این شبهات تئوریک را توسط پیاده نظامشان در دانشگاهها به صورت کلان القا میکردند.
عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل گفت: در این خصوص حجاریان جملهای دارد و با اشاره به بیت حافظ که "با کریمان کارها دشوار نیست" میگوید "با عبدالکریمان کارها دشوار نیست" که اشاره به نقش همین افراد که توسط دولت مبنای تئوریکشان ساخته و پرداخته شده بود، دارد.
زعیمزاده با اشاره به نقش فداکارانه برخی روحانیون در دوران اصلاحات گفت: اگر نبود مجاهدت امثال آیتالله مصباح و شاگردان ایشان و یکسری طلاب فاضل جوان مثل رحیمپور و حلقهای که تحت عنوان "کتاب نقد" شکل داده بودند، این شبهات اعتقادی افراد بیشتری را در دانشگاهها گمراه میکرد.
این فعال دانشجویی ادامه داد: موارد فوق نمایی کلی و تئوریک از روند رادیکالیزه کردن جریانهای دانشجویی بود که آنها را برای وقوع حادثه ۱۸ تیر آماده میکرد.
وی مهمترین اتفاقی که باعث پدید آمدن غائله ۱۸ تیر شد را ارتباط حلقههای امنیتی دولت خاتمی با دفتر تحکیم وحدت دانست و گفت: علیرغم رونما و ظاهر تئوریکی که دولت خاتمی در دانشگاه نشان میداد، در پشت پرده این ظاهر تئوریک، عناصر امنیتی دولت اصلاحات مثل نبوی، ربیعی وحجاریان ارتباط موثری با دفتر تحکیم وحدت گرفتند.
زعیمزاده گفت: سید مهدی طباطبایی دبیر وقت دفتر تحکیم وحدت در این زمینه عنوان میکند که برخی مشکلاتشان را اعضای امنیتی حزب مشارکت با حضور در دفتر تحکیم وحدت حل میکردند که این عملا خلاف روال از پایین به بالای انجمنهای اسلامی است.
قائم مقام سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در بخش سوم گفتوگوی خود به شرح اتفاقات ۱۸ تیر پرداخت و گفت: غائله ۱۸ تیر طراحی حلقه امنیتی دولت خاتمی برای به آشوب کشاندن کشور بود. نقل میکنند که صبح روز ۱۸ تیر حجاریان را با چشمان پف کرده دیده بودند و از او پرسیدند که آقا سعید کجا بودی که اینقدر بیخوابی کشیدی؟ حجاریان هم گفته است که سوژه خوبی در شب گذشته پیدا کرده بودیم و داشتیم بر سر آن عملیات میکردیم.
وی گفت: ماجرایی که در دانشگاه تهران شکل گرفته بود، در اعتراض نسبت به بسته شدن روزنامه سلام به مدیر مسئولی موسوی خوئینیها عنوان میشد. این خیلی ساده انگارانه است که "سلام" را فقط یک روزنامه صرف بدانیم. در آن زمان روزنامههای دیگری هم بسته میشدند اما چرا چنین اتفاقاتی به دنبال آن رخ نمیداد؟ "سلام" یک سبقه امنیتی در دولت خاتمی داشت و به واسطه دامن زدن به قصه سعید امامی و ماجرای قتلهای زنجیرهای توانستند همان طیف رادیکال دفتر تحکیم وحدت را که برای چنین روزی با آنها کار کرده بودند، تحریک کنند.
زعیمزاده با بیان اینکه در ماجرای سلام نمیشود به نقش افرادی مثل موسوی (از افراد امنیتی وزارت اطلاعات) یا موسوی خوئینیها اشاره نکرد، گفت: افرادی که در دولت اصلاحات صاحب منصب بودنددر ادامه غائله ۱۸ تیر نقش زیادی داشتند. مثلا تاجزاده که معاون وزیر کشور است، میاندار تجمعات میشود و در آنجا میگوید که اعتراضات را باید به بالاترین سطح رساند وجمعیت را کم کم به خیابان فلسطین جنوبی و به سمت بیت رهبری تحریک میکند.
وی افزود: موسوی لاری وزیر وقت کشور در جلسهای اعلام بیاطلاعی از وضعیت معترضین میکند که درآن جلسه سران نظام شرایط را برای او بازگو میکنند،این در خاطرات ناطق نوری آمده است و این عدم اراده دولت خاتمی برای حل مسئله ۱۸ تیر را ثابت میکند.
قائم مقام سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل ادامه داد: خاتمی به عنوان رئیس جمهور وقت که در مجلس سوگند یاد کرده است تا از تمامیت ارضی کشور دفاع کند، اجازه ورود موثر به نهادهای مسئول را در غائله ۱۸ تیر نمیداد و نهایتا خاتمی در جلسه شورای عالی امنیت ملی اذعان کرد که کار دارد از دستش خارج میشود.
وی گفت:در واقع دولت خاتمی، هم با طراحیهای طولانی مدت و هم با عملیات روانی کوتاه مدت کشور را با یک بحرانی مواجه کرد که خودش مسبب آن بحران بود و در واقع نمیخواست این غائله را ختم کند.
زعیمزاده ادامه داد:تحلیل حلقه امنیتی خاتمی این بود که نظام از یک نقطهای به بعد آستانه تحملش پایین میآید و وارد برخورد نظامی میشود؛ آنها در پی گسترده کردن جنبش و ارتباط آن بین دانشگاه و مردم و پس از آن القای وضعیت بحرانی در کشور بودند که در راستای مردمی کردن جنبش کارهایی هم صورت دادند ودر آن زمان افرادی مثل ملوس رادنیا و منوچهر محمدی دستگیر شدند چرا که عوامل پول گرفتهای برای وقوع این اتفاقات بودند. حال سوال اینجاست که چرا در مورد افرادی مثل معین ،تاج زاده و... پیگیری حقوقی صورت نگرفت و به قول معروف مسئله با یک منوچ و ملوس رفع و رجوع شد؟!
عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل،افزود: یکی از اعضای گروهک نهضت آزادی که چند وقت قبل فوت کرد در نامهای به دخترش مینویسد که اگر کسی بفهمد من به یک فردی پول دادهام تا او خودش را شبیه به "ریشوها" و "بسیجیها" بکند و به ضرب و شتم مردم بپردازد، آیا آبرویی برای من باقی خواهد ماند؟
زعیمزاده گفت: این جریان به دنبال مردمی نشان دادن میلیشیای کوی دانشگاه بود اما اصلاح طلبان دقیقا از همین نقطه ضربه خوردند چراکه پیشبینی ارتباط عاطفی و دلی مردم با نهادهای انقلابی و رهبری نظام را نکرده بودند. اصلاح طلبان هیچ گاه رابطه امام و امت را درک نکردند و در واقع این رابطه است که همیشه حافظ انقلاب بوده است. نهایتا میبینیم که پایگاه اجتماعی مردم در ۲۳ تیر ۷۸ آنها را در دستیابی به اهداف غائله ۱۸ تیر ناکام گذاشت.
وی با تاکید بر بحران سازی دولت خاتمی در ۱۸ تیر گفت: پس از اتمام دولت خاتمی مشاهده شد طی ۲ سال در ۱۶ آذر سالهای ۸۶ و ۸۷ شبیه همین اتفاقات در دانشگاه تهران و با جمعیتی که از پان ترکها، پان کردها، کمونیستها و لیبرالها سازماندهی شده بودند، رخ داد اما سؤال این است که چرا این تجمعات ابعادی نظیر ۱۸ تیر ۷۸ را پیدا نکرد؟ جواب این است که ابزارهای دولتی از این جریان قطع شده بود و این نقش مؤثر دولت خاتمی در غائله ۱۸ تیر را به خوبی نشان میدهد.
قائم مقام سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل گفت: اکنون در نقطهای حضور داریم که خاتمی از بازگشت به نظام سخن میگوید. مردم نمیگذارند او بدون پرداخت هزینههایی که به نظام تحمیل کرده است، به نظام برگردد.
وی گفت: حتی اگر به حوادث فتنه ۸۸ هم کاری نداشته باشیم، خاتمی هنوز بدهیهایی که در قضیه ۱۸ تیر به نظام و انقلاب دارد را پرداخت نکرده است. اقدام خاتمی و رای دادنش در انتخابات مجلس نهم موضع خوبی بود اما مثل این میماند که فردی هزار تومان به کسی بدهکار باشد اما پس از ۸ سال بیاید و تنها ۱۰ تومان آن را پرداخت کند!
زعیمزاده در پایان گفت: خاتمی نباید نسبت به وضعیتش در نظام دچار توهم شود.
نظرات شما عزیزان:
|